چند سال پیشتر وقتی جورج بوش و برژینسکی و گروه بزرگی از سیاستمداران غربی از کلیدواژه مهم ادیان الهی- آخرالزمان - در توصیف وقایع حال و آینده بهره بردند شاید کسی تصور نمیکرد دامنه این درگیریها به حدی زندگی امروز ما را تحت تاثیر قرار دهد که مثلا روزی محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران نیز در تقابل لفظی با سیاستورزی مبتنی بر تعرض به ژئوپلیتیک غرب آسیا، ناچار از تحذیر حامیان صهیونیسم جهانی در منطقه با تمسک به پیشبینیهای آرماگدونی شود.
ظریف در سخنرانی در دانشگاه ملی استرالیا یک هشدار جدی را مطرح کرد که اهمیت بسیاری داشت. وی تاکید کرد «تغییرات در مرز کشورها در خاورمیانه به جنگی «30ساله» در منطقه منجر شده در حالی که تغییر باید در نحوه حکومتداری و تعامل ما با یکدیگر باشد و این چیزی است که به تغییر نیاز دارد. تغییر دادن مرزها تنها وضعیت را بدتر خواهد کرد و شروع آرماگدون (جنگهای آخرالزمان) خواهد بود».
نقطه آغاز تحول
کلمه آرماگدون (Armageddon) یا هرمجدون واژهای یونانی است که از ترکیب 2 کلمه «هر» به معنی تپه یا کوه و «مجدون» به معنی بلند، مشرف یا شریفان تشکیل شده است.
در اصل این واژه نام منطقهای است که در ۲۰ مایلی جنوب شرقی بندر حیفا در شمال فلسطین اشغالی واقع شده و در طول تاریخ، شهری استراتژیک بوده است. در عهد قدیم کتاب مقدس نیز چندین بار به نبردهای رخ داده در این محل اشاره شده است. از سوی دیگر این کلمه در واژهنامههای آمریکایی مانند فرهنگ وبستر به معنی نبرد نهایی حق و باطل در آخرالزمان است.همچنین بنا به آنچه در باب شانزدهم مکاشفات یوحنا در عهد جدید آمده است، جنگی عظیم در این منطقه رخ میدهد و سپاهیان مسیح در مقابل سپاهیان ضد مسیح (Anti Christ) میجنگند و سرنوشت نهایی آدمی روی کره زمین به این نبرد بستگی دارد.
مهندسی حقیقت
نشانهها حاکی از آن است که هدف از تقسیم کشورهای مسلمان منطقه به اجتماعات اقلیتی بیشکل با حکومتداری گروههای خشن و نظامی اعم از داعش و بوکوحرام و جبهه النصره و...، تلاش برای بازمهندسی تحولات بعدی و به نوعی «آیندهنگری جنگی» است.
از پایههای استدلالی این تحلیل میتوان به موضعگیری رسمی «ائتلاف شر فرامنطقهای» در تضعیف جبهه متحد مبارز با داعش اشاره کرد. از اعلام رسمی «حزبالله» به عنوان گروهی «تروریستی» توسط کشورهای شورای همکاری خلیجفارس با حمایت رسمی دولت اوباما و رژیم غاصب صهیونیستی تا تشدید تحریمها علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به اتهام حمایت از تروریسم! هدف غایی «منفینمایی جهانی» از جریانی است که در اصلاح منطقه از فتنههای آخرالزمانی پیشتاز است و امنیت را برپا میدارد.
در جنگ آرماگدون، تحریف جدی شامل تقلب در معرفی نام و مشخصات سپاه خیر و شر برای بازمهندسی نیات بشری در بحبوحه فراگیری «جهل» است. سپاه امام مهدی با هدف برپاداری قسط و عدل و خیرات در این تقلب محتوایی سپاه شر معرفی میشود تا «تروریست» از «مجاهد فی سبیلالله» قابل شناسایی نباشد. صهیونیسم مسیحی سپاه شر را مسلمانان و منجی آنها را «ضد مسیح» میخواند تا بتواند سپاه صلیبیون را با دستکاری آرمانی به خیزش برای «شکست مسیح» دعوت کند. در چنین بالماسکه تاریخی، عجیب نیست که «داعش خونخوار» با مدیریت و صحنهگردانی صهیونیسم، مدعی نجات «اسلام» و «مسلمانان» میشود و حتی از منتقدان نظم نوین صهیونیستی در بلژیک و دوستداران عدالت و حقیقت در عمق استراتژیک سرزمینهای غرب، نیرو جذب میکند. با این نگاه همان جوان بنیادگرای اروپایی که از دل سبک زندگی مدرن پدر و مادری ملحد با اندیشه «خیزش برای تغییر جهان»، جذب داعش مدعی اسلام میشود هم سرمایهای قابل تامل و نشانه انتظار جهانیان برای «عدالت» است که متاسفانه حقیقت تقلبی به اسیری شیاطین دچارش کرده است.
جهان در انتظار حقیقت
انتظار و تلاش برای ظهور منجی در ادیان و باورهای انسانی قدمتی هزار ساله دارد. عیسی بنا به نقل اناجیل از ظهور ناگهانی پسر انسان، بازگشت خود به هنگام انقضای عالم، برقرار شدن عدالت در آن دوران و حتمی بودن حکومت عدل خبر داده است. پسر انسان تعبیری است که بر نجاتدهنده جهانی در انجیل اطلاق شده است. در اصل متون مقدس و حتی انجیلهای تحریفی، از منجی با نامهایی همچون «مسیحا»، «برگزیده»، «پرهیزکار»، «پسر انسان» و «انسان کامل» یاد شده است. او وجودی ازلی است که پیش از خلق جهان، زمان ظهور و برنامه او نزد خدا معلوم و مقرر بوده است.
در دین زرتشت از مردی سخن گفته شده است که در آینده میآید و «راه نجات را مییابد». در متون زرتشتی چند بار واژه «سوشیانت» به معنی سودبخش تکرار و منجی نهایی معرفی شده است.
به نوشته دنیس اسپیلبرگ، دانشپژوه آمریکایی تاریخ اسلام، مفهوم «مهدی» هر چند از اعتقادات اصلی اهل سنت نیست ولی در طول تاریخ مورد توجه بوده است. میزان این توجه را میتوان در ظهور «منجیان تقلبی» در سرزمینهایی که اهل سنت در آنها غالب بودهاند، ارزیابی کرد.
سال ۱۸۸۱ محمد احمد در سودان ادعا کرد مهدی است و قیامی را آغاز کرد که سرانجام در سال ۱۸۹۸ توسط نیروهای انگلیس سرکوب شد. او شورش موفقی را علیه حکومت مصر و عثمانی در سودان شروع کرد و سال ۱۸۸۵ موفق شد خارطوم را به تصرف خود درآورد. اعتقاد به مهدویت محرک قیامهایی در غرب و شمال آفریقا در قرن نوزدهم بود. سال ۱۸۴۹ «بوزیان» قیامی را در الجزایر علیه نظام مالیاتی فرانسویان و اشغال کشورش توسط آنها تحت نام «مهدی» رهبری کرد. به فهرست مدعیان مهدویت میتوان محمد امزیان (فوت ۱۸۷۹) در شمال آفریقا، محمت (فوت ۱۹۳۰) در ترکیه، محمد قحطانی (فوت ۱۹۷۹) در عربستان سعودی و احمد بارِلوی (فوت ۱۸۳۱) در هند را اضافه کرد. گستردگی بروز و ظهور مدعیان دروغین با هدف تضعیف جریان اصیل و ایجاد جنبشهای انحرافی از داعش گرفته تا بوکوحرام تا جنبشهای «مهدی باوران» و منتظران حقیقی، نشان از جذابیت قیام برای در هم شکستن نظامات فعلی حاکم بر جهان با تمرکز بر دین دارد. با این احتساب حتی بروز جریانات انحرافی دینی با هدف «نجات انسان» نیز خود مبین وجود «نیاز حقیقی» در دل آحاد بشر فارغ از هر نوع اعتقادات مذهبی است. از منظر دیگر میتوان جریانسازی شبکهای برای انحراف از توجه جهانی به «موعود حقیقی» و اهداف صحیح حرکت برای اقامه عدالت با ارائه «نسخههای تقلبی» را تلاشی مذبوحانه و ناکام برای اشباع عطش ملتها به حقیقت ارزیابی کرد.
خیزش مدافعان حق
جهان در انتظار «نجاتدهنده» میسوزد؛ شاید هنوز به صراحت نتواند در بمباران تبلیغات صهیونی، جبهه مصلحان را از جریان ضدمسیح بازشناسد اما ذات خیزش سربازان و سرداران لشکر اسلام در مبارزه با مدعیان دروغین و اربابان صهیونیستی، آشکارکننده حق و باطل در میانه نبردهای آخرالزمانی است.
جبههای که یک سوی آن اسوههای اخلاقی همچون سردار قاسم سلیمانی و سیدحسن نصرالله و امام خامنهای ایستادهاند و در سمت دیگر شیاطین داعشی- صهیونیستی به عنوان اعاظم برپاکننده حاکمیت شر، «اپرای جاهلیت مدرن» را مقابل چشمان بهت زده تاریخ، اجرایی کرده و ناله بشریت را به آسمان رساندهاند. این دفاع مقدسی است که مرز میان حق و باطل را به حول و قوه الهی روشن میکند و فتنه آرماگدونی صهیونیسم را با معرفی ذات تنها رقیب کاریکاتوری «اسلام انقلابی» به جهانیان مینمایاند. پس سلام ما بر سرداران گمنام موعود که حق را با حمله به بنیان شر آشکار میکنند... مدافعان حرم انسانیت و شرافت... سرداران لشکر صبح و دلاوران یاریگر مسیح و محمد... و سلام بر مهدی(عج) آن زمان که اراده تاریخی اصلاح، مسلم و مسیحی و زرتشتی و پیروان موسی و حقباوران و آزادگان جهان را متحد میکند.
نظرات شما عزیزان: